از یار شاطر گشتن تا بار خاطر بودن(وظایف ما در برابر نامه ۱۴ فدایی وطن)

 سروش آزادی

دبیر آموزش و پرورش

از جان گذشتن و خطر کردن و چشم بر همه ی تمنیات بستن و استبداد را مستقیم نشانه گرفتن هنری است که تنها برازنده آزادگانی است که از همه ی تعلقات رسته باشند.در هفته های اخیر چهارده نفر از خوشنامان و فداکاران ایران خواسته ای را به عیان بیان کردند که اگر هر کداممان به کوچه پس کوچه های شهرها و روستاهای ایران سرک بکشیم در خواهیم یافت این خواسته٬تمایل اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان شده است.گرچه آنکه آزادی را می ستاند و زندان را می گشاید خاموشی ترسیدگان را دلیل حقانیت و مشروعیت می پندارد.از کسانی که می ترسند نمی توان مشروعیت خرید اما می توان سکوتی را که به ناحق معنای مشروعیت سیستمی از اساس باطل را به حساب خود می نهد را به صد زبان بیان کرد.نخست اینکه وضعیت اقتصادی مردم٬وضعیت بهداشت و درمان و مسکن و حتی حجم عظیم پرونده های قضایی و همان زمزمه های داخل کوچه و بازار و تاکسی خود رفراندومی مکتوم علیه جمهوری اسلامی است فقط کافی است این رفرماندوم مکتوم به رفراندومی رسمی تبدیل شود تا دنیا دریابد این چهارده نفر٬ پیشقراولان آرزوهای دور و دراز ملتی بزرگ هستند که به هر دلیل اکنون استخوان در گلو مانده چشم به قهرمانان دوخته اند.در عصری که عده ای روشنفکر نما از پایان قهرمان در معادلات سیاسی اجتماعی سخن می گویند این چهارده نفر ثابت کرده اند برای تغییرات اساسی اتفاقا نیاز به قهرمان است.آنانی که در این سالها با استمرار طلبی مردم را دائم میان بد و بدتر سوق داده اند در گام دیگر  وقیحانه مردم  را به انتخاب میان بدتر و بدترین هم سوق خواهند داد.اما این چهارده نفر واقع بینانه ظرفیت های حقیقی و حقوقی نظام موجود را در پروسه ی اصلاحات بیست ساله مورد ارزیابی دقیق و عمیق قرار داده اند و در نهایت شجاعانه راه نجات را در مقاومت مدنی  نسبت به سیستم موجود تا گذار به جمهوری سکولار دانسته اند.اکنون آنان که ترسیده اند و یا منافعی از سیستم موجود می برند و یا ترکیبی از این دو عاملند٬ به تحقیر و تخفیف این چهارده نفر می کوشند اما آنان که دل در گروه آزادی وطن دارند اگر یار شاطر نباشند بار خاطر نخواهند گشت.امید می رود کوشندگان مدنی از فعالان حقوق بشر تا کوشندگان جنبش دانشجویی و کارگری و معلمی به هر صورت که می توانند همراهی خود را با این عزیزان اعلام نمایند.اگر قلاده بند خطرناکی را با چاقو نیمه شبان برای کشتن جناب سپهری می فرستند و یا ماشین رضا مهرگان نازنین را در زیر پل متوقف می کنند و با شوکر به جانش می افتند خود مهم ترین دلیل درستی سخن امضا کنندگان این نامه است که این نظام اصلاح ناپذیر تنها در سایه سار مقاومت مدنی و گذار به سیستمی سکولار از طریق جابه جایی مسالمت آمیز می تواند رهایی بخش ملت ایران باشد.باید این عزیزان را همراهی کنیم آن هم در شرایطی که دلها به سوی این چهارده نفر دوان است.پس قدم ها و قلم ها را هم همسو با این عزیزان کنیم.

#من_نفر_پانزدهم_هستم

#نه_به_جمهوری_اسلامی

#نه_به_جنگ

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

4 × دو =