نامه نسرین ستوده از زندان اوین به پسرش به بهانه آغاز سال تحصیلی

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر که روز ۲۳ خردادماه در منزلش از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و روانه زندان اوین شد، به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید به پسرش نیما نامه ای نوشت.

این وکیل دادگستری محبوس در زندان اوین که از سوم شهریورماه به دلیل عدم رسیدگی به درخواست‌هایش در اعتصاب غذا بسر می برد به پسرش گفته است “چگونه به عنوان یک مادر از تو بخواهم وجودم را نادیده بگیری تا با خیالی راحت به کار و مبارزه ام! بپردازم، وقتی شاهد اعدام نوجوانان وطنم هستم.”

در بخشی از این نامه آمده است: «چگونه می توانستم چشم بر کودک آزاری ها ببندم تا شب ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه ات را بر پشت ات بگذارم و به اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟ پسرم، من نمی توانستم…»

متن کامل نامه نسرین ستوده به پسرش “نیما” که نسخه ای از آن برای رادیو فرهنگ ارسال شده است را بخوانید:

نیمای عزیزم سلام
نمی دانم باید نامه را از کجا شروع کنم؟ آیا می توانم شروع سال تحصیلی ات را بدون وجود من و حتی پدرت نادیده بگیرم و بگویم نیما جان امسال هم یک سالی است برای خودش مثل سالهای قبل. لطفا سر وقت مدرسه ات را برو مشق هایت را بنویس درس ات را بخوان و پسر خوبی باش تا ما برگردیم.
متنفرم که به عنوان یک مادر چنین حرف های بی سر و تهی به تو بزنم که همواره در مدت عمر کوتاهت در تلاطم زندان و ملاقات و قطع ملاقات و ترس از بیداد زیستی.
یا نمی توانم به عنوان یک مادر از تو بخواهم وجودم را نادیده بگیری و با خود فکر کنی اصلا مادر نداری تا به این ترتیب با خیالی راحت به کار و مبارزه ام! بپردازم. دور باد از من که با تو چنین بیرحمانه رفتار کنم.
اما نیمای من!
چگونه می توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطن ام باشم و سکوت کنم؟ چگونه می توانستم چشم بر کودک آزاری ها ببندم تا شب ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه ات را بر پشت ات بگذارم و به اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟ پسرم، من نمی توانستم… .همین. گناهم همین بود و حرفه ام که به نفرین ابدی در ایران دچار شده است مرا و این بار پدرت را نیز در این طوفان بی عدالتی و بی شهامتی یی که جامعه ی وکالت ایران را از کار انداخته است در خود فرو می برد و من در این روزها بیش از پیش به تو می اندیشم و به تنهایی تو و مهراوه عزیزم که با همه ی افتخاری که همواره برایمان ارمغان آورده است حالا باید نقش پدر و مادر را توامان برایت بازی کند و از تو به شایستگی مراقبت کند.
اشک های عاشقانه ام را نثارت می کنم تا گوشه ای از ظلم و بیداد زمانه را برایت قابل تحمل سازد.
تهران – اوین
مامان نسرین
هزاران بار می بوسمت که رویت را مدتهاست ندیده ام
۱/ مهر/ ۹۷

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

چهارده − 10 =