گام به گام با گفتمان سیاسی روز ایران از رادیو فرهنگ ، این هفته بخش دوم تجدید جنبش حق طلبی زنان ایران در دوره سلطنت محمد رضا شاه پهلوى تهیه و اجرا سارا فرزاد

می شنویم که خسته ای

دیگر نمی توانی به مبارزه ادامه دهی تو می گویی

«. مدتی دراز جنگیدم، اما حال، دیگر، نمی توانم »

پس، گوش کن:

تو خواه خسته باشی یا نه،

هنگامی که دیگر نمی توانی بجنگی نابود خواهی شد.

تو می گویی

«مدتی دراز امیدوار بودم. دیگر نمی توانم

امیدوار باشم.

به چه امید بسته بودی

به این که جنگ آسان است؟

این سخن، مقبول نیست

روزگار ما از آن چه می انگاشتی بدتر است.

روزگار ما چنین است:

اگر ما کاری اَبَرمردانه انجام ندهیم، معدومیم.

اگر نتوانیم کاری کنیم که هیچکس از ما انتظار ندارد،

از دست رفته ایم.

دشمنان ما منتظرند

تا خسته شویم.

هنگامی که نبرد در شدیدترین مرحله است

و جنگجویان در خسته ترین حال،

جنگجویانی که خسته ترند

شکست خوردگان صحنه ی نبردند.

تصاویر زنی سفیدپوش که در میانه اتوبانی در تهران، جلوی اتومبیل‌ها را می‌گیرد و از آن‌ها می‌خواهد به اعتراضات بپیوندند. تصویر زنی که در خرم آباد در میان جمعیت ایستاده و از آن‌ها می‌خواهد که به اموال عمومی آسیب نزنند. تصویر زنانی که ماسک سفید بر صورت زده و در اعتراضات شرکت کرده‌اند نیز اینجا و آنجا دیده می‌شود.

در میان همه این تصاویر اما زنی در نجف‌آباد اصفهان، گویا نمایشی را بر صحنه برده است. زیر پارچه‌ای سفید دراز کشیده و قرانی را بر سینه خود گذاشته است و با مردم حرف می‌زند: «مردم! زن‌هایی که سرپرست خانوارند و هیچی در دستشان نیست چه کار کنند؟ به داد مردم برسید! رهبر! به داد مردم برسید مسئولین! به داد این زن‌هایی که سرپرست خانوارند برسید! مردم بایستید تا این کار من نتیجه بدهد! مردم مقاومت کنید تا این کار من نتیجه بدهد

عرض ادب واحترام دارم خدمت یکایک مردم عزیز ایران وبا قلبی اندوهگین از  تحقیری بزرگ  از سوی حاکمان وظلمی که به ناحق برای گفتن حق به ملت روا شده و ادای احترام به خونهای پاکی که ریخته شده

در استانه ی ۲۵ نوامبر روزجهانی منع خشونت علیه زنان

پی می گیریم بخش دوم تجدید جنبش حق طلبانه زنان را در دوره محمد رضا شاه پهلوی با من سارا باشید در ادامه برنامه

تشکل‌های صنفی و رفاهی، تلاش زنان تحصیل‌کرده برای ایجاد تغییر

در کنار گروه‌هایی که با خط و مشی سیاسی تشکیل شده و پیش می‌رفتند، برخی از زنانی که در همین گروه‌ها فعال بودند تشکل‌های دیگری را راه‌اندازی کردند که بیشتر بر ایجاد تغییر در وضعیت اجتماعی، صنفی، و رفاهی زنان متمرکز بودند. «جمعیت زنان» که در سال ۱۳۲۱ از سوی بدرالملوک بامداد، از نخستین اعضای «کانون بانوان»، تأسیس شد یکی از این گروه‌ها است. قدسیه عماد، یکی از اعضای «جمعیت زنان»، اولین جلسات تشکیل این جمعیت را که در منزل شخصی بدرالملوک بامداد برگزار می‌شد، این‌گونه به یاد می‌آورد: «خانم بامداد مطالب شنیدنی از کارهای خانم‌های آمریکا می‌گفتند که ما هیچ‌کدام اصلاً در آن زمان نشنیده بودیم. در این جلسات راجع به اجتماعات و جمع شدن و فعالیت خانم‌ها و خانه‌داری و این چیزها صحبت می‌شد. وارد سیاست هم می‌شدند. خانم بامداد جریان روز مجلس شورای ملی را برای ما می‌گفتند، که چه چیزهایی تصویب کرده و کدام لایحه مجلس به نفع زنان بوده و کدام به ضرر زنان. این جمع حدود یکی دو سالی ادامه داشت … تعداد خانم‌ها به ۴۰ نفر رسیده بود، و همان موقع بود که خانم بامداد روزنامه‌ی زن امروز را شروع کردند به منتشر کردن … بعد به همه‌ی ما گفت هرکسی هرچه می‌تواند بنویسد … دفتر روزنامه در خانه‌ی خودش بود، و خانم بامداد توی خانه‌ی خودشان یک اتاق را برای این کار گذاشته بود. وقتی روزنامه را توقیف کردند، ایشان را دیدم خیلی غمگین بود، و گفتند هر مطلب را می‌خواهم چاپ کنم می‌آیند و ایراد می‌گیرند … نمی‌گذارند آدم کار کند … وقتی روزنامه را بستند، جمع ما هم پاشیده شد.»

فاطمه سیاح نیز در سال ۱۳۲۵ «انجمن معاونت زنان شهر تهران» را تشکیل داد که همکاری نزدیکی با شهرداری داشت، و محلی برای همکاری گروه‌های مختلف زنان در زمینه‌ی فعالیت‌های نیکوکارانه و رفاهی بود، به گونه‌ای که صفیه فیروز و هاجر تربیت از «شورای زنان» و مهرانگیز دولتشاهی از «سازمان زنان حزب دموکرات» نیز با آن همکاری می‌کردند]

الیز ساناساریان از این دوره به عنوان «تجدید حیات» جنبش زنان یاد می‌کند و معتقد است که سازمان‌های زنان در این دوره علاوه بر استقلال از حکومت، از صراحت و رادیکالیسم بیشتری هم برخوردار بودند.

این اقدامات نیکوکارانه، صنفی، و رفاهی از سوی گروه‌های دیگری همچون «جمعیت پرورش کودک»، «انجمن مبارزه با بی‌سوادی زنان»، «جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان»، «جمعیت ماماهای تهران» و «سازمان بانوان یهود» نیز دنبال می‌شد، گروه‌هایی که با استفاده از فضای نسبتاً باز سیاسی در سال‌های نخست حکومت شاهِ جوان توانستند دور جدیدی از فعالیت‌ها برای احقاق حقوق زنان و ارتقای وضعیت اجتماعی و سیاسی آن‌ها را تجربه کنند.

الیز ساناساریان از این دوره به عنوان «تجدید حیات» جنبش زنان یاد می‌کند و معتقد است که سازمان‌های زنان در این دوره علاوه بر استقلال از حکومت، از صراحت و رادیکالیسم بیشتری هم برخوردار بودند. تعیین اهدافی همچون «به دست آوردن تساوی حقوق با مردان و بالا بردن سطح فکری و فرهنگی بانوان» از سوی «شورای زنان»،«آزادی کامل اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی زنان» از سوی «تشکیلات زنان حزب توده»،«تلاش برای برقراری تساوی حقوق زن و مرد در قوانین کشور» از سوی «سازمان زنان حزب دموکرات»، و «تغییر و بهبود وضعیت حقوقی زنان» از سوی «جمعیت زنان»، صراحت گروه‌های زنان این دوره در ترسیم نقشه‌ی راه‌شان را به روشنی نشان می‌دهد. این تجدید حیات البته همچنان «محدود و کنترل‌شده» بوده، و توقیف نشریه‌ی بیداری ما، ارگان خبری «تشکیلات زنان»، و بازداشت بسیاری از اعضای این تشکیلات در سال  ۱۳۲۷ نمونه‌ای از این محدودیت‌‌ها است

ائتلاف جنبش زنان برای اهداف مشترک

اگرچه نزدیکی به احزاب سیاسی، بارزترین ویژگی جنبش زنان در سال‌های بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ عنوان می‌شود، این دوره آغازی جدی برای ائتلاف‌های تشکل‌های زنان در راستای اهداف مشترک نیز بود. در این دوره گروه‌های زنان برنامه‌های مشترکی را با هم به پیش می‌بردند، و شماری از فعالان حقوق زنان در دو یا چند گروه به صورت عضو یا مشاور فعالیت داشتند. «شورای زنان»، با وجود اصرارش به حفظ استقلال از احزاب سیاسی، بیشتر از همه علاقمند به همکاری مشترک با سایر گروه‌های زنان و حتی احزاب سیاسی در راستای اهداف زنان بود.

برای نمونه، «شورای زنان» در مرداد ۱۳۲۴ با «تشکیلات زنان» و «جبهه‌ی آزادی»، برای برخی همکاری‌های مشترک دست به ائتلاف زده بود. این شورا همچنین در توافق‌نامه‌ای که به صورت مشترک با «تشکیلات دموکراتیک زنان» امضا کرده بود، بر «مبارزه‌ی مشترک علیه وضعیت نابسامان زنان ستم‌دیده» تأکید کرده و تلاش برای آموزش زنان، استقلال اقتصادی آن‌ها، و مشارکت‌شان در مسائل اجتماعی را در این توافق‌نامه گنجانده بود. نشستی که با حضور اعضای گروه‌‌های مختلف زنان برای همفکری برگزار شد، یکی دیگر از این برنامه‌های مشترک بود. مهرانگیز دولتشاهی درباره‌ی آن جلسه می‌گوید: «یک روز، یا یک شبی، قرار گذاشته بودند که گروه زنان چپ و زنان راست بحثی راه بیاندازند. فکر می‌کنم محلش در تالار گراند هتل بود. وقتی ما رفتیم، دیدیم که شورای زنانی‌ها طرف راست سالن نشسته بودند، تشکیلات زنانی‌ها و مریم فیروز طرف چپ نشسته بودند. من این‌جا تازه اولین بار دیدم که آن زن‌های دستِ راستی چه می‌گویند، آن زن‌های دستِ چپی چه می‌گویند. واقعاً یک مقدار همه‌مان یک چیزی می‌خواستیم. ما که نمی‌توانستیم چند جور چیز بخواهیم

دوستان عزیز شنونده به پایان این  گفت وشنود رسیدیم

تا شنیداری دیگر در پناه خردومهربانی

به امید ازادی ایران وایرانیان از بند  استبداد دینی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

سه × دو =