دلنوشته “محمود بهشتی لنگرودی” در حمایت از زندانیان سیاسى زندان رجایى شهر کرج ” انسانم آرزوست “

هنگامی که در سالن شش بند هفت زندان اوین در اعتصاب غذا بودم، حسین رونقی ملکی، جوان خوش فکر و مودب و از زندانیان سیاسی بند هفت هم در اعتصاب غذا بود.

حسین، در سالنی بود که برخی از زندانیان اقتصادی از جمله ۳۰۰۰میلیاردی‌هایی که علی رغم احکام فساد مالی مدعی انقلاب و انقلابی‌گری بودند هم حضور داشتند و گاه گاه شاهد درگیری‌های سیاسی و عقیدتی آن‌ها هم بودم.

اما همین آقایان، وقتی وضعیت جسمی جناب رونقی را مشاهده کردند و به حاد بودنش پی‌بردند، آرام و بی‌تفاوت ننشستند و با وجودیکه ورود به مسایل سیاسی و به اصطلاح آقایان امنیتی برای زندانیان عادی هزینه‌ی سنگینی دارد، طوماری تهیه کردند و با جمع آوری امضای زندانیان عادی از رییس بند خواستند که مشکل جناب رونقی را پیگیری نماید.

نزدیک به ۳۰ روز از اعتصاب غذای تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر می‌گذرد. خواسته‌ی منطقی و قانونی آن‌ها بازگشت به بندی است که قبلا در آن بوده‌اند و به رسمیت شناختن حقوق اولیه‌ی هر زندانی.

خطر بروز فاجعه، هر لحظه نزدیک‌تر می‌شود. شاید بسیاری از ما حتی اسم این زندانیان را تا‌ امروز نشنیده باشیم و یا از اتهاماتشان آگاه نباشیم. اما نگاه انسانی به ما می‌گوید که وقتی یک زندانی سیاسی، عزیزترین دارایی خود را در طبق اخلاص می‌گذارد و به مرگ تدریجی تن می‌‎دهد، بی‌تفاوت نباشیم.

در نگاه انسانی، همه با هم برابرند. تقسیم کردن زندانیان به درجه ی یک و درجه دو و خودی و غیر خودی …و حمایت صرف از آن‌ها که همفکر ما هستند، نه اخلاقی است و نه انسانی. نگاه انسانی حکم می‌کند که رسانه‌ی همه‌ی کسانی باشیم که صدای مظلومیتشان به گوش کسی نمی‌رسد.

منبع: کانال شخصی نویسنده

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هفده − سیزده =