صلحی که حکومت از آن صحبت می کند بوی جنگ و خون می دهد

صلح، صلح عادلانه، گفتمان صلح، صلح باورمندان، کمپین صلح، صلح طلبان اصلاح طلب، سکولارهای صلح طلب، چپگرایان صلح جو و جهادگران واسلامیون صلح جو!!

آیا براستی می توان تعریف مشخصی از صلح داد؟
نه! این محال است که بتوان از آن تعریف مشخصی داد. همانطور که حکومت ایران حکومت و سیستم کشور داری خود را الگویی برای همه کشورها دنیا می داند به موازات آن تعریف خود را از صلح داده و به شیوه خودش به دنبال آن است و به طور کل نگاه ایدئولوژیکی به موضوع صلح دارد و به واژگانی مثل صلح عادلانه (اسلامی) روی آورده است و این دقیقا همان صلحی است که در آن جهاد اسلامی معنی پیدا می کند! مبارزه برای صلح عادلانه پایدار اسلامی به همان شیوه ایی که حکومت عملا هم اکنون در منطقه نشان میدهد، حضور و مدیریت جنگی که در منطقه  بخصوص عراق و سوریه و یمن دارد. این همان نوع صلحی است که حکومت برای رسیدن به آن از بشکه های انفجاری و نیروهای حرفه ای آدمکش در منطقه استفاده می کند بدون اجازه مردم و بدون اینکه هیچگاه حتی یک همه پرسی و نظر خواهی در این مورد اجرا نموده باشد
خیز اخیر حکومت برای بدست آوری گوشه هایی از گفتمان صلح مطرح در جهان برای چه است؟ آیا خطر جنگ حکومت را تهدید می کند؟ آیا خطر جنگ مردم و کشور ایران عزیزمان ایران را تهدید می کند؟ صلح و سیاست برپائی حکومت شیعیان جهان چه رابطه ای با هم دارد و برای رسیدن به این مدینه فاضله آیاجنگ کنونی در منطقه که حکومت تا آرنج دستش در آن فرو رفته است لازم است؟ آیا این جنگ بخشی از اسلامیزه کردن جهان است؟ آیا این جنگها در جهت منافع ملت ایران و در راستای هرچه محکمتر نمودن منافع مردم ماست؟ یا نه قرار است محور به اصطلاح مقاومت اسلامی محکمتر شده و اصل اسلام است نه ایران؟ آیا این جنگها برای برقراری و حیات حکومت دیکتاتوری ایران نیاز است؟
جنگ تن به تن نیروهای ایرانی در سوریه و گپ تن به تن آنان در مزاکرات هسته ای نمونه واضحی از سیاست خارجی جنگ و صلح (سازش) حکومت است. سیاستی که شاید بتوان با همان سیاست شلاق و هویج مقایسه کرد. هزینه این گونه سیاست ها هرچه می خواهد باشد، باشد، حکومت توان آن را فعلا دارد که بپردازد. اقتصاد اسلامی (اقتصاد نفت خوار) امکان آن را فراهم نموده و ربودن ارزش افزوده زحمتکشان و هزینه آن برای اینگونه سیاست ها نیز امکان دیگری است که حکومت از آن استفاده می کند.
نبض دیکتاتوری در سرکوب و جنگ می زند. سوال اینجاست چه چیز باعث می شود که دیکتاتورها از صلح سخن بگویند؟! و باز سوال اینجاست که آیا مبارزان واقعی دمکرات، آزادی خواه و صلح جو در پی آن هستند که دیکتاتورها را وادار کتند تا از صلح سخن بگویند و یا نه> برای رسیدن به صلح تلاش می کند کلیت نظام دیکتاتوری تغییر کرده تا فضا برای آبی شدن آسمان ایران عزیزمان باز شده و شرایط برای آفرینش صلح و آرامش مهیا شود؟
این جملات  پسین تلنگری به صلح باورمندانی است که این اواخر به دامان لابی ها حکومتی بخصوص در آمریکا و اروپا افتاده اند. صلح طلبان واقعی مخالف دیکتاتوری ایران، با هرچه نزدیکتر شدن به سایر صلح باورمندان جهان که در صدها کانون و نهاد مستقل سازماندهی شده اند، نهایت سعی خودشان را می کنند تا از پتانسیل جنبش صلح باورمند و صلح جو جهان به نفع مردم ایران و علیه دیکتاتوری واقعا موجود استفاده نمایند و ما به خوبی می دانیم از صلحی که حکومت
بدنبال آن است بوی خون و جنگ می آید.

هرچه گسترده تر باد جبهه ضد جنگ
هرچه گسترده تر باد جبهه ضد دیکتاتوری

مهناز باقری
۲۵ آگست
۲۰۱۵

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

یک × 2 =