شاهنامه و گرانمایگان سخنور برنامه اى از رادیو فرهنگ ، بخش سوم داستان جریره ، تهیه و اجرا سعید اوحدى

با درودهاى گرم و پاکدلانه  : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور”از هفته گذشته داستان شورانگیز “جریره ” را که مادرى فداکار و یگانه و خردمند است  از شاهنامه فردوسى بر گرفتم و  براى دوستان گرامى به ارمغان آورده ام ، در بخش سوم هنگامیکه لشگر توس به دژى که جریره و فرزندش که یادگار سیاوش بوده یورش میبرند، روهام پهلوان ایرانى که عموى بیژن بوده از شکست وى بدست فرود خشمگین میشود و از پشت سر فرود را زخمى میکند و سرانجام فرود خسته و دردمند خود را به مادر میرساند و پس از لحظه اى در آغوش جریره به سوى مرگ مى شتابد ، جریره این مادر داغدار از مرگ شوى خود سیاوش اینبار داغ دیگرى بر جگر دارد و مرگ فرزند بیگناه خود را شاهد است ، رفتن فرود از دنیا بسیار دردناکتر و مظلومانه تر از سوگ پدرش سیاوش رخ میدهد ، چونکه سیاوش بدست خودى کشته نشد و مادرش نیز  بر بالین وى نبود ، سرانجام جریره همه دژ را به آتش میکشد و اسبان را رها میکند تا چیزى براى غارت و غنیمت بدست لشگر ایرانیان نیفتد و سپس خود بر بالین فرزندش میرود و با دشنه اى که فرود در کنار داشته در قلب خود فرو میکند و در آغوش فرزند دلاور و یادگار سیاوش چشم از جهان بر میبندد ، هفته آینده و در بخش چهارم و پایانى این داستان به یک ارزیابى و نتیجه گیرى دست خواهم زد ، و اما آنچه که در هفته هاى پیش براى دوستان شنونده بر شمردم : پس از اینکه جریره فرزند به یادگار مانده از شوى خود سیاوش را که فرود نام گرفته با خردمتدى و شکیبایى بزرگ میکند ، آگاه میشود که ایرانیان به فرمان کیخسرو که برادر ناتنى فرود بوده براى انتقام از خون پدرش سیاوش لشگرى بسوى توران زمین تدارک دیده اند و چون نگرانى فرود را متوجه میگردد به او دل استوارى میدهد که این لشگر برادر توست و بهتر است به آنها بپیوندى ، اما حوادث گونه اى دیگر پیش میرود و توس که فرمانده لشگر ایران بوده با بیخردى از فرمان کیخسرو که به سفارش کرده بود بسوى کلات نرود سرپیچى میکند و باعث یک فاجعه و جنگ بین ایرانیان میشود، هفته هاى پیش نخست آشنا شدیم با شخصیتهاى برجسته داستان حماسه آفرین ” جریره ” و اما  سیاوش این محبوبترین چهره پهلوانى نزد ایرانیان پس از پناهتده شدن به خاک توران در حمایت پیران ویسه قرار میگیرد و این پهلوان براى اینکه سیاوش دل استوار شود و پاى خود را در آن خاک محکم کند پیشنهاد پیوند زناشویى با دخترش که جریره نام داشته میدهد و سپس با یارى همسرش که گلشهر نام داشته سرانجام جریره که جوانى زیبا چون خرم بهار بوده و از دانش و خرد بهره بسیار داشته بر طبق آیین آن دوران به همسرى سیاوش میرسد ،و هنگامیکه در نهان دل خود از سیاوش بار میگیرد بنا بر توصیه پیران و گلشهر و نجات از دست افراسیاب و برادر بدکنش وى گرسیوز  ، سیاوش را که داماد آنها بوده راضى میکنند که با دختر افراسیاب که فرنگیس نام داشته ازدواج کند که این داستان را در هفته هاى گذشته با نام ” فرنگیس نامه ” بر شمردم ، جریره که فرزند خود را بدور از سیاوش بدنیا میاورد و بر وى نام فَرود میگذارد ، داستان جریره شانزدهمین نامه اى است که از سلسله گفتار هاى شاهنامه و گرانمایگان سخنور براى شنوندگان گرامى رادیو فرهنگ فراهم آورده ام ، در برنامه هاى گذشته از این نامه ها یاد کردیم :  گرشاسب نامه ، بانو گشسب نامه ، فرامرز نامه ، جهانگیرنامه ، برزو نامه ، شهریار نامه ، بهمن نامه ، سام نامه ، منظومه هماى و همایون ، گرد آفرید نامه ، زراتشت نامه ، رستم نامه ، گردویه نامه ، کوهزاد نامه و فرنگیس نامه و اینک در بخش سوم جریره نامه از این سلسله گفتار را با هم میشنویم

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

نه − دو =