گام به گام با گفتمان سیاسى روز از رادیو فرهنگ این هفته ، کنش بدون خشونت از نوع اعتصاب بخش نخست مبانی ومفاهیم آن ، تهیه و اجرا : سارا فرزاد

با درودی دیگرخدمت شما شنوندگان همیشه همراه وصمیمی رادیو فرهنگ ، باردیگر با برنامه ای از سری برنامه های گفتمان سیاسی روز ایران در خدمت شما عزیزان هستیم و قصد داریم در این برنامه به موضوع اعتصاب که یکی دیگر از کنش های بدون خشونت در مبارزات علیه حکومتهای مستبد دیکتاتوری است می پردازیم با ما باشید در دقایق پیش رو

اعتصاب به معنی توقف موقت کار توسط گروهی از کارکنان به منظور بیان شکایت یا تحمیل یک تقاضا است. در اعتصاب اقدام علیه کارفرمایان انجام میگیرد؛ و در نهایت ممکن است کارگران و مدیران وارد ستیزه اجتماعی شوند. دست از کار کشیدن کارگران یا همه کارکنان و کارگزاران یک واحد اقتصادی یا دستگاه اداری و خدماتی برای دریافت حقوق یا دستمزد بیشتر یا امتیازات شغلی بیشتر از کارفرما یا دولت. اعتصاب کارگران معمولا برای افزایش دستمزد، .بهتر شدن وضع کار، یا کاستن از ساعتهای کار است
اعتصاب از پی انقلاب صنعتی پیدا شد و طبقۀ کارگر، که زاده این انقلاب بود، برای دفاع از حقوق خود در برابر کارفرمایان دست به تشکیل سازمانهایی زد و این سازمانها از اعتصاب همچون وسیله ای کارآمد برای رسیدن به خواستهای کارگران استفاده کردند. در آغاز دولتها و کارفرمایان با انواع وسایل و حتی به کمک نیروی نظامی اعتصابها را در هم می شکستند و برپا کنندگان اعتصاب را به خون میکشیدند، اما از نیمه قرن ۱۹ به بعد، بر اثر مبارزات کارگران، اعتصاب رفته رفته صورت قانونی یافت و به میان دیگر گروههای اجتماعی (کارمندان، دانشجویان، و کارکنان مشاغل آزاد) نیز راه یافت و از اوایل قرن بیستم احزاب سازمانهای سیاسی از اعتصاب همگانی برای رسیدن به هدفهای سیاسی استفاده کردند و پیروان سندیکالیسم این اعتصابها را همچون حربه ای کارآمد برای واژگون کردن دولت تبلیغ کردند.
در اعتصاب همگانی تمام یا اکثر کارگران رشته های گوناگون صنعت و ارتباطات یک شهر، ناحیه، یا کشور، برای رسیدن به هدفهای سیاسی یا حرفهای خود، دست از کار میکشند. در اعتصابهای همگانی که جنبه سیاسی دارند، گاه اکثر مردم یک کشور از کار دست میکشند، به جز کسانی که کارهای بسیار ضروری از نظر اجتماعی، مانند خدمات آب و برق و بهداشت را بر عهده دارند. در رژیمهای دیکتاتوری اعتصاب به موجب قانون یا در عمل ممنوع است
همچنین اعتصاب حس طبقاتی را بیدار و آنرا نمودار میسازد و از جهت مادی معلوم میدارد که بین کارفرما و مزدور تصادم و تضاد منافع وجود دارد،. از جهت معنوی نیز اعتصاب تاثیر دارد، چه این احساس را قوت میدهد که سازش اجتماعی با اربابان و صاحب کاران غیرممکن است و از اینرو همبستگی کارگران را با هم تقویت مینماید. از این ملاحظات گذشته اعتصاب یک نوع وسیله ی انقلابی در مبارزه ی طبقاتی است که بواسطه ی آن دستگاه تولید سرمایه داری مختل میشود و طبقه ی مزدور بدان وسیله نائل میشود که پیروزیهای اجتماعی بچنگ آرد و به این جهت است که اعتصاب راه را برای انقلاب اجتماعی باز مینماید.
هنگامی که اعتصاب صورت کلی و عمومی پیدا کند تاثیرات آن بحداکثر قوت و شدت خود میرسد.
اعتصاب عمومی واشکال آن چیست: این نوع از اعتصاب در یک یا چند رشته از مشاغل بوجود آمده و هدف آن اصلاح شرایط کار است . گاه ممکن است اعتصاب عمومی کامل بوده و بمنظور تغییرات اساسی در اصول اجتماعی از قبیل حذف یا تغییر اساس سرمایه داری باشد و این نوع اعتصاب بعقیده ی بعضی سمبل انقلاب کارگری است . در این اواخر در کشورهائی که تشکیلات متعدد سندیکائی دارند انجام اعتصاب عمومی بمشکلاتی برخورد میکند. و این نوع اعتصاب مشخصات اولیه ی خود را که جنبه ی انقلابی باشد از دست داده وجنبه ی سیاسی به خود گرفته است در بعضی مواقع اعتصاب در یک عده مشاغل بخصوص انجام مییابد تا بوسیله ی آن در شرایط کار اصلاحاتی بعمل آید یا بمنظور مقاومت در مقابل کارفرمایان صورت میگیرد و این اعتصابات را شغلی یا قسمتی گویند و بیشتر جنبه ی تعاون و کمک کارگران با یکدیگر در آن رعایت شده و بجهات یادشده شروع شده و خاتمه مییابد. همچنین اعتصاب ممکن است در قسمتهای جداجدا شروع شده و بعد حفره های وسط را پر کرده وبتدریج تمام قسمتهای یک رشته را بگیرد. و گاه ممکن است اعتصاب بوسیله ی تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام گرددو یا عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت نماید که در صورت اخیر اداره ی آن برای تشکیلات سندیکائی مشکل میشودو این اعتصابها را می توان اعتصاب غیرمنظم نامید.
علل اصلی اعتصاب : مدتها ساعت کار از علل اصلی اعتصاب بود و در استرالیا اولین اعتصاب برای بدست آوردن تقلیل کار روزانه به هشت ساعت انجام گردید و  بعدها در سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ م . در فرانسه و بلژیک اعتصابهایی بمنظور تقلیل ۴۸ ساعت کار در هفته به ۴۰ ساعت کار صورت گرفت یکی دیگر از علل اعتصاب شرایط کار و تشکیلات کارگری بوده است بدین معنی که سندیکائیسم و تشکیلات سندیکائی یکی از علل اصلی اعتصاب بوده ، زیرا برای قانونی شدن تشکیلات مزبور تصادفات و اعتصابهای فراوانی در کشورهای مختلف روی داده است . یکی دیگر از علل اصلی اعتصاب بالا بردن سطح دستمزد بوده است . بدین صورت که برای بالا بردن مزد در موقعی که فعالیتهای اقتصادی رونق دارد و بمنظور جلوگیری از پائین آمدن مزد در هنگام بحرانهای اقتصادی کارگران دست به اعتصاب میزدند
.
در ایران در گذشته تا قبل از جنگ جهانی دوم موضوع اعتصاب دسته جمعی بصورت معمول در بین کارگران وجود نداشت ولی از جنگ جهانی دوم به بعد پس از ایجاد تشکیلات کارگری درمراکز صنعتی جنوب اصفهان ، تهران ، مازندران و غیره اعتصابهائی بوقوع پیوست و بهانه ی کلیه ی آنها بهبود و اصلاح وضع کارگران و دفاع از منافع آنان بود. و در دفعات اول که وضع و هدف واقعی تشکیلات کارگری و بخصوص شورای متحده ی مرکزی زیاد روشن نبود و این اقدامات بحساب بهبود وضع کارگران گذاشته میشد نسبتا  نتیجه ی مثبتی حاصل میگردید. ولی پس از آن که هدف واقعی این قبیل گروها (اعتصابات ) که بیشتر جنبه ی سیاسی و تحریکات خارجی داشت روشن گردید ، عکس العمل شدید بر ضد این اعتصابها بعمل آمد بطوری که آخرین مرتبه که شورای متحده ی مرکزی اعلام اعتصاب عمومی کرد بشکست کامل منتهی گردید.
به طور کلی در نظام حقوقی کشورها در مورد حق اعتصاب عمدتا دو رویکرد حداکثرگرا و حداقل گرا حاکم است. در رویکرد حداکثرگرا که مبتنی بر قوانین مدنی فرانسه است، حق اعتصاب از حقوق بنیادین کارگران است و در رویکرد حداقل گرا که مبتنی بر حقوق مدنی انگلستان است، اگر چه اعتصاب کارگران از دایره مجازات خارج شده، اما هنوز به عنوان حق بنیادین آنها به رسمیت شناخته نشده است. قانونگذاران در ایران نسبت به حق اعتصاب رویکرد حداقل گرا دارند
از انجا که حق اعتصاب از معدود حقهایی در قوانین است که تلقی یکسانی از آن به عنوان حق بنیادین بشر صورت نگرفته است. کارفرما آن را به عنوان
امری مخرب در کسب و کار و تجاوز به حقوق خود تلقی میکند و نیروی کار آن را حق بنیادین خود در مطالبه حقوق خود در محیط کار میداند. اما آنچه که ظاهرا در قوانین امروز ایران وزنه ی سنگینتری دارد، برداشت کارفرما از حق اعتصاب است. مستقل از اینکه در منشور جهانی حقوق بشر و قوانین مدنی کشورهایی چون فرانسه و آلمان و کنوانسیون ۸۷ سازمان بینالمللی کار حق اعتصاب به رسمیت شناخته شده، اما در قوانین مدنی و عمومی ایران این حق .هیچ گونه جایگاهی ندارد
آنچه مسلم است امروزه دولت وحکومت ایران در نقش یک کارفرمای کلان اقتصادی یک سرمایه دار ظالم ومستبد، یک سیستم دیکتاتوری حکومتی حق هرگونه امتیاز اعتراض مطالبه ای را از مردم گرفته است و قوانینی را تنظیم وتصویب کرده است که به نفع کارفرما ودر نهایت به سرکوب مخالفان منجر گردد با کمی تامل در می یابیم که حکومت سرمایه داری اخوندی با دامن زدم بر فساد اقتصادی والوده کردن سیستم قضایی حکومت به این فساد
چگونه هر مطالبه ی به حق هر اعتراض متناسب با حقوق اولیه بشری را سرکوب کرده و هر اعتراض واعتصاب به حقی را برای حکومت تهدید ی بزرگ فرض می کند معترضین  را به خاک وخون می کشد
اگرچه اعتصابات عمومی نیاز به ساختار وهم اندیشی در همه زیرساختهای اجتماعی در جامعه دارد ولی مردم اگاه واندیشمند ایران بدانند امروز حق اعتصاب عمومی بر مطالبه ی بزرگتری است. مطالبه امروز مردم ما در اعتصابات همگانی فراتر از اقتصاد ومعیشت است امروز اعتصابات عمومی وهمگانی ملت ما نه به حکومت ظالم اخوندهای الوده به زر و زور وتزویر است
دوستان وهمراهان گرامی در برنامه اینده با ما باشید با قوانین وحق اعتصاب در قوانین حقوقی ایران
شاد زی مهر افزون

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

بیست − هفت =