بیانیه ی دوم ۱۴ کنشگر مدنی و سیاسی داخل کشور

‍ ای همه ی آزادگان ایران و جهان

چهل سال است که  ما ایرانیان گرفتار بدخیم ترین سرطان تاریخیم. سرطانی که از همان چهل سال پیش، بجان مردم ایران خزیده و دارایی های پولی و شعوری و آبرومندی شان را جویده است. این مالیخولیای ضد بشر، برای گسترش حوزه ی حضورش،  پیوسته پای از مرزهای ایران بدر می برد و به دیگر کشورهای منطقه سرک می کِشد و می کُشد و ویران می کند و به اسم مردم ایران، با دنیا می گلاویزد.

از شما مردم دنیا و دولت ها و سازمان های مدنی و حقوق بشری می خواهیم که  جمهوری اسلامی را، هرگز نماینده ی مردم ایران ندانید. جمهوری اسلامی، آیا نماینده ی ملتی است که در این چهل سال، حیاتِ شعوری و انسانیِ خودِ مردم ایران را انکار کرده و دارایی هایشان را مکیده است؟

 هرگز!

 جمهوری اسلامی آیا نماینده ی ملتی است که جز صلح و دوستی با مردم دنیا نمی خواهد؟

 هرگز!

ما با صدای بلند فریاد بر می آوریم که هرگز خواستار کشتار و ویرانگری در سوریه و عراق و یمن و افغانستان نبوده و نیستیم.  ویرانگری در این کشورها، در امتداد شیعه گستری شخص سیدعلی خامنه ای و رویای ابلهانه ی «هلال شیعی» ملایان و سرداران سپاه است و هیچ به ما مردم ایران مربوط نیست. ما خود اسیر این هیولای «ایرانخوار»یم.

ما هرگز خواهان جنگ، چه در ایران و چه در هر کجای جهان نیستیم. ایرانیانِ ملازده را چاره ای  نمانده جز این که به جراحی این بیماریِ بدخیم خیزش کنند. ایرانیان، نمی خواهند شاهد مرگِ تدریجیِ خویش و شاهد مرگِ غرور ملی و تاریخیِ خویش باشند.

ما امضاء کنندگان این بیانیه، در کوران تحریم ها و تهدیدها، دو خواسته ی خویش را بر کف دست می نهیم. یکی برای ایرانیان ، و یکی برای مردمان جهان:

از ایرانیان می خواهیم که برای مقابله با سرطانِ جمهوری اسلامی، رهایی ایران زمین را در کانونِ محوری ترین خواسته های خویش جای دهند، و با امضای «نه به جمهوری اسلامی»، به ترسیم فردایی آباد و آزاد خیزش کنند.

ما همگی، نه با خشونت، که با همین نافرمانی های پیوسته ی مدنی، از شرّ جمهوری اسلامی خلاصی خواهیم یافت، و در یک رفراندوم سراسری، و پیش چشمِ سازمانهای بین المللی، خود برای سرنوشت خویش تصمیم خواهیم گرفت، و بهسازیِ ایران مچاله شده را بدست خوبان و خردمندان و متخصصان و وطن دوستان و نوعدوستان ایرانی خواهیم سپرد. هموطنان، دردِ مشترکِ عبور از سرطانِ جمهوری اسلامی، هرگز جدا جدا، درمان نمی شود.

نیز از مردمان جهان، و از مجامع حقوق بشریِ جهان، و بویژه از همه ی دولت های جهان  می خواهیم که سرانِ  جمهوری اسلامی را، بویژه سیدعلی خامنه ای و سرداران سپاه و دولتمردان و نمایندگان مجلسِ وابسته به خامنه ای را هرگز نمایندگان مردم ایران ندانند، و بکلی روابط خود را با این سرانِ سرطانی قطع کنند و مردم ایران را در « عبور» حتمی از جمهوری اسلامی حمایت و همراهی کنند.

نمایندگان واقعی مردم ایران، همه ی آنانی اند که در این سالهای وحشت، نیک‌بختی و رشد و رهایی و آزادی مردم ایران را فریاد کشیده اند. و بخاطر ابراز همین آرزوهای خوب، چه در زندان و چه در بیرون زندان، شکنجه شده و از پای درآمده اند و از بدیهی ترین حقوق خود بازداشته شده اند و اموال و آبرویشان به تاراج رفته یا بناچار از سرزمین شان دل کنده و به جایی دیگر کوچیده اند!

بله، نمایندگان واقعی مردمان ایران، اینانند! با اینان مراوده بر پا کنید.

امضاء کنندگان:

—————

۱ – زرتشت احمدی

۲ –  محمد رضا بیات

۳ – کمال جعفری

۴ – هاشم خواستار

۵ – محمد حسین سپهری

۶ – گوهرعشقی( مادر ستار بهشتی)

۷ – جواد لعل محمدی

۸ – حوریه فرج زاده (خواهر “شهرام فرجزاده” از کشته های عاشورای ۸۸)

۹ – محمد کریم بیگی (پدر “مصطفی کریم بیگی” از کشته های عاشورای ۸۸)

۱۰- شهین مهین فر(مادر “امیر ارشد تاجمیر” از کشته های عاشورای ۸۸)

۱۱ – محمد مهدوی فر

۱۲- رضا مهرگان

۱۳- محمد نوری زاد

۱۴ – عباس واحدیان شاهرودی

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

12 − یازده =