دوستان ومهربانان همیشه همراه درود وعرض ادب بنده را پذیرا باشید
در هفته های پایانی سال میلادی هستیم وآخرین قسمت ازتجدید حیات جنبش زنان ازدیخواه در دوره محمد رضا شاه پهلوی را به گقت وشنود می گذاریم
از انجا که دوستان وعلاقمندان مباحث سیاسی برخی از برنامه های اموزشی مفاهیم وگفتمان سیاسی را از دست داده اند بنابراین در هفته های اتی باز پخش برنامه ها ی گذشته را از سر می گیریم و در در لابه لای این باز پخش ها مرور می کنیم بر پس رفت وعقب ماندگی جنبش حق طلبی زنان ایران از پس از بهمن ۵۷ تا به امروز ومبارزات زنان ازاده ی حق طلبی که با این عقب ماندگی مبارزه می کنند
با من سارا باشید در دقایق پیش رو
همانطور که دربرنامه پیشین اشاره کردیم مصدق بر اثر فشار روحانیون وبرخی از محافظه کاران سکولار در جبهه ی ملی حق رای زنان رااز لایحه ی انتخاباتی حذف کرد واعلام کرد نمیخ واهم در چندین جبهه جنگ کنم حقوق زنان جبهه های چالش بر انگیز را بیش از حد امکانات موجود گسترش می دهددر پاسخ به این واکنش صدیقه دولت ابادی به مصدق نامه تندی نوشت وخواهان پاسخی فوری قانع کننده درباره این گفته ها از سوی مصدق شد اما مصدق پس از مدتهای مدیدی بلاخره
در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۳۱و مصدق در زیر نامهی دولتآبادی نوشت: «فعلاً بایگانی شود.» نوشین احمدی خراسانی این سیاست «صبر و سکوت» را، که از سوی «کانون بانوان» در پیش گرفته شده بود، از این رو میداند که این گروه در نهایت برقراریِ دولت مصدق را به نفع زنان میدانست و نمیخواست آن را تضعیف کند. از دیدگاه او، اعتراضهای شدید گروههای زنان وابسته به «حزب توده» بیش از آن که در راستای حقوق زنان باشد در راستای سیاستهای حزبی و رقابت «حزب توده» با دولت مصدق بود. اما روی دیگرِ این مصلحتسنجیِ سیاسی را در موضعگیری «کانون بانوان» و صدیقه دولتآبادی نیز میتوان مشاهده کرد که سکوت در برابر نقض حقوق زنان را به خاطر حمایت از مصدق، انتخاب کردند.
واکنش سومی نیز به این ماجرا وجود داشت که جایی در میانهی سلب حمایت زنان هوادار «حزب توده» از مصدق و صبر و سکوت «کانون بانوان» در برابر نادیده گرفتن خواستهشان بود. «شورای زنان ایران» اگرچه همچنان بر پشتیبانی خود از دولت مصدق تأکید داشت، با یادآوری حمایتهای پیشین از مصدق و دولتش، او را به دلیل این عقبنشینی سرزنش کرده و قاطعانه انتظار زنان برای کسب حق رأی را اعلام کرد. در نامهی ظفردخت اردلان، دبیرکل «شورای زنان ایران»، به مصدق آمده بود: «از آغاز دولت ملی آن جناب، شورای زنان که جمعیتی از زنان میهنپرست ایران است، تمام سعی و کوشش خود را در پشتیبانی از آن به کار برد … گروه گروه زنان بیسواد و بینوا به آن روی آورده و دلایل پشتیبانی از دولت را با زبانی ساده و عوامپسندانه میشنیدند و آن را برای پسران و برادرانشان میگفتند و آنان را در مقاومت حریصتر میکردند.
در واقعهی اسفانگیز ۳۰ تیر نیز چه بسا زنان که خود در برابر رگبار گلوله ایستاده و … شوهران و برادران خود را به جانبازی تشویق کردند و وادار نمودند که بروند و در باز آوردن دولت آنجناب کوشش کنند و مبارزه نمایند … اکنون سزاوار است که جنابعالی اینگونه زنان را در قانون جدید انتخابات در شمار محجورین آورید؟ زنان ایران از دولت آن جناب انتظار دارند حقی را که نه شرع مقدس اسلام و نه قانون اساسی مانعی برای آن قائل نشده به زنان ایران بازدهید، تا بیش از پیش به انجام وظایف خود مشغول و پشتگرم باشند
وجه تمایز جنبش زنان در این دوره، که تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طول انجامید، تشکیل گروههای نزدیک یا وابسته به احزاب سیاسی و دولت است.
به این ترتیب بود که، با وجود تلاشهای چشمگیر و گستردهی زنان در این دوره، آنها همچنان از حق رأی محروم ماندند و احزاب سیاسی که این تشکلها به آنها وابسته بودند، اگرچه موافق این مطالبه زنان بودند، در میانهی ماجرا و در مواجهه با حملات مخالفان حق رأی زنان، مصالح دیگر را بر حقوق زنان ترجیح دادند و قدم مؤثری برای تحقق این خواسته برنداشتند
نزدیکی به احزاب سیاسی، مصلحتسنجی یا اشتباه
وجه تمایز جنبش زنان در این دوره، که تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طول انجامید، تشکیل گروههای نزدیک یا وابسته به احزاب سیاسی و دولت است. «تشکیلات زنان ایران»، «سازمان زنان حزب دموکرات ایران»، «تشکیلات زنان آذربایجان» وابسته به «حزب دموکرات آذربایجان»، و «سازمان زنان پیشرو»، وابسته به یک سازمان چپی ضداستالینی رسماً ارتباط تشکیلاتی با احزاب سیاسی داشتند؛ «کانون بانوان» یک گروه دولتساخته و با بودجهی دولتی بود، و «شورای زنان» نیز اگرچه تلاش میکرد استقلال خود را از دولت و گروههای سیاسی حفظ کند، بسیاری از اعضای آن عضو احزاب سیاسی بوده یا ارتباط نزدیکی با احزاب داشتند.
در سالهای نخست دههی ۱۳۲۰، زنان امکان عضویت در احزاب سیاسی را نداشتند، و ایجاد گروههای زنان وابسته به احزاب نخستین گام برای کار سیاسیِ سازمانیافته و حزبیِ زنان بود که راه را برای عضویت رسمی آنها در احزاب سیاسی و تأثیرگذاری بر جریانات سیاسی باز کرد. فمینیستهای آن دوره، چنان که احمدی خراسانی نیز تأکید دارد، با نگرشی برابریخواه و تعهدی فمینیستی به احزاب سیاسی روی آوردند، و از ورود به احزاب سیاسی و تشکیل گروههای زنان وابسته به احزاب به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکردند. در خاطرات زنانی همچون مهرانگیز دولتشاهی، نجمه علوی، و مریم فیروز میتوان شواهدی از حساسیتهای فمینیستی این زنان، پیش از پیوستن به این احزاب سیاسی، یافت و جدیت آنها در مبارزاتشان برای کسب حق رأی نشان میدهد که فقط به دلیل پیروی از برنامههای احزاب سیاسی به این فعالیتها روی نیاورده بودند.
با این همه، این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که رفتن در زیر سایهی احزاب خواستهها و اولویتهای جنبش زنان را تحت تأثیر مواضع مردان سیاست قرار داده بود، و نتیجهی آن در به ثمر نرسیدن تلاشها برای کسب حق رأی و بیتوجهی به تغییر قوانین خانواده قابل مشاهده است. این وابستگی فرجامِ گروههای زنان را نیز به سرنوشت احزاب سیاسی گره زده بود، به گونهای که «تشکیلات زنان آذربایجان» با فروپاشی «حزب دموکرات آذربایجان» در سال ۱۳۲۵ از بین رفت، و فعالیتهای «سازمان زنان حزب دموکرات ایران» و «تشکیلات زنان حزب توده» نیز در سال ۱۳۲۷ و در پی از هم پاشیده شدن «حزب دموکرات» و غیرقانونی اعلام شدن «حزب توده» متوقف شدند. زنان عضو «تشکیلات دموکراتیک زنان» البته برای ادامهی علنی کارشان گروهی دیگر با عنوان «سازمان زنان ایران» را با دبیرکلی هما هوشمند راد در سال ۱۳۲۸ راهاندازی کردند. این سازمان هم اما عمری طولانی نداشت؛ دفتر «سازمان زنان ایران» در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از سوی نیروهای نظامی اشغال شد و، با دستگیری و متواری شدن زنان عضو این سازمان، فعالیت رسمی و علنی آن در داخل ایران متوقف شد
این در حالی است که «شورای زنان»، که وابستگی رسمی به گروهی سیاسی نداشت، توانست تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ همچنان به فعالیت خود ادامه دهد – هرچند که پس از اوایل دههی ۱۳۴۰ کمتر خبری از آن شنیده میشد و، چنان که صفیه فیروز نیز اشاره میکند، سال به سال از تعداد اعضایش کاسته میشد.[۴۶] «کانون بانوان» نیز تا زمان مرگ صدیقه دولتآبادی در سال ۱۳۴۰ برپا بود و فعالیتهایش ادامه داشت. اطلاعات چندانی دربارهی ادامهی کار کانون پس از درگذشت او در دست نیست، اما میدانیم که اساسنامهی آن تغییر کرده و در سال ۱۳۴۳ «شرکت تعاونی خدماتی فرهنگی کانون بانوان» به ثبت رسیده که تمامی اعضای «کانون بانوان» میتوانستند به عضویت آن در بیایند]
در نهایت، گروههای زنان فعال در جریان دورهی نخست حکومت محمدرضا شاه (از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲)، اگرچه نتوانستند مطالباتشان برای تغییر وضعیت حقوقی و سیاسی زنان را به ثمر برسانند، از یک سو راه را برای فعالیت سازمانیافتهی زنان در احزاب سیاسی باز کردند و از سوی دیگر با طرح جدی، صریح، و پیگیرانهی خواستههایشان – به ویژه در زمینهی حق رأی – بستری فراهم کردند که در تحقق این خواستهها در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی مؤثر بود
دوستان همیشه همراه ویاران گرامی به پایان برنامه رسیدیم ارشیو غنی برنامه گام به گام با گفتمان سیاسی ایران همراه با فایل های صوتی ومتنی بهترین هدیه است برای دوستان شما لینک برنامه درسایت رادیو فرهنگ را به دوستان خود هدیه کنید پیش اپیش سال نو میلا دی را به ایرانیان میهمان در سراسر جهان تبریک می گوییم به امید روزی که نوروز باستانی را در ایرانی سربلند به شما ایرانیان سرافراز به شاد باش برگزار کنیم
شادی سلامتی وبهروزی را برایتان ارزومندم تا درودی دیگر بدرود.