با درودى به گرماى خورشید و بلنداى آسمان : در سلسله گفتارهاى “شاهنامه و گرانمایگان سخنور” از هفته هاى گذشته داستان شورانگیز “گردویه “خواهر دلارام ” بهرام چوبینه ” را براى دوستان از متن شاهنامه به ارمغان آورده ام ، این هفته در بخش ششم و پایان داستان هستیم و سرانجام سرنوشت گردویه ، در بخش پایانى نتیجه گیرى خواهم داشت از شخصیت برجسته ، خردمندانه و سلحشورانه وى ، در ادامه داستان گردویه به پیوند خجسته با خسرو پرویز میرسد و با هوشیارى خود باعث نجات شهر رى از دست فرمانرواى بد خوى و زشت کردار میشود و داستان پر از فراز و نشیب گردویه در این بخش به پایان میپذیرد ، در هفته هاى گذشته براى دوستان علاقه مند شرح دادم پس از اینکه گردیه در سوگ برادر بزرگتر از خود میباشد خاقان چین از وى خواستارى میکند و که با پاسخ منفى گردویه مواجه میشود و خاقان هم برادر خود تُبُرگ را از پى گردویه میفرستد و در نبردى جانانه گردویه بر وى پیروز و تبرگ کشته میشود ، سپس در نامه اى که براى برادر دیگرش که گردوى نام داشته و در بارگاه خسرو پرویز بوده اشاره میکند که میخواهد با سپاه خود به شاه بپیوندد ، اما در میان راه با گستهم که برادر همسر هرمزد و در اساس دایى خسرو بوده و همانست که هرمزد را کور و سپس کشته آشنا میشود و سرانجام به پیوند زناشویى بین گردویه و گستهم منجر میشود ، در پنهانى خسرو پرویز نامه اى به گردویه مینویسد و در آن از رازى پرده بر میدارد که من مدتهاست مُهر ِ مِهر تو بر زبان دارم اما اینک آن مـُهر را گشوده و خواستار تو هستم و ادامه داستان این هفته در بخش ششم و پایان منظومه ، در هفته هاى گذشته از کشته شدن بهرام چوبینه توسط فرستاده خسرو پرویز که نامش ” قلون ” بوده سخن داشتم و چون گردویه متوجه میشود بر بالین برادر حاضر میشود و مویه سر میدهد : که افکند کوه روان در مغاک ” و رخ و موى به ناخن میکَند ، خاقان چین که دخترش همسر بهرام چوبینه بوده روزهایى در سوگ و خروش میشود و در نامه اى از گردویه خواستارى میکند و مینوسد که اگر به نزدم بیایى تو را مانند جان وتنم پاس میدارم و همه شهر زیر فرمان تو خواهد آمد ، گردویه با خردمندى پیشنهاد خاقان را رد میکند و خود به فرماندهى سپاه میرسد و قصد دارد به سپاه خسرو پرویز بپیوندد و به جنگ پایان دهد ، در هفته هاى پیش بدانجا رسیده بودیم که : از پند و اندوز گردویه براى صلح و ممانعت از جنگ سخن داشتم و اینکه وى وارد انجمن مشورتى برادرش بهرام چوبینه میشود و همگى با دیدن گردویه سکوت میکنند و او جمع را به باد انتقاد میگیرد و بر حذر میکند از وقوع جنگ با خسرو پرویز که پس از پدرش بر تخت شاهى نشسته ، گردویه بانویى دلاور ، خردمند ، زیبا چهره، مهربان و فرمانده سپاه میباشد ، هفته هاى گذشته پیشگفتارى از داستان داشتم که این بخش تاریخ مدون شده دوره ساسانیان میباشد و هنگام پادشاهى هرمزد که پس از پدر خود انوشیروان بر تخت نشسته و در آغاز دست به دادگرى میزند و سخنان برابرى خواهى براى ستم دیدگان و بر علیه ستمکارگان دارد ، اما پس از مدتى از راه راستى بیرون میشود و نزدیکترین افرادى که باعث به قدرت رسیدن او شده بودند به دار میاویزد و یا به زندان میفکند ، پس از مدتى بار دیگر به راه داد باز میگردد، در این زمان خسروپرویز فرزند وى از بیم پدر به روم میگریزد و بقیه ماجرا ، تا اینکه کشور ایران از شمال و غرب و جنوب مورد حمله قرار گرفته و در اینجاست که بهرام چوبینه در ملاقات با شاه به سردارى سپاه میرسد و به جنگ دشمنان میرود ،این هفته از خرد و پهلوانى گردویه خواهم گفت که چگونه در جلسه مشورتى سران لشگر حاضر میشود و از ابهت و شایستگى وى همگى لب از سخن مى بندند و سکوت میکنند ، از جایگاه والا و شایسته زنان خردمند در زمینه کشور و لشگر دارى سخن خواهم گفت ، بخش پایانى و ششم گردویه نامه را همراه با یکدیگر میشنویم
سرخط خبرها
هوشنگ ابتهاج مشهور به سایه شاعر و پژوهشگر ادبی بزرگ ایرانی درگذشت
امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر سرشناس ایرانی در ۹۵ سالگی درگذشت. یلدا ابتهاج، دختر این شاعر، در صفحه اینستاگرام خود این خبر را تائید کرد. سایه از بزرگترین غزلسرایان شعر...
با پایان مرخصی زهرا محمدی به کانون اصلاح و تربیت سنندج بازگشت
امروز یکشنبه شانزدهم مردادماه، زهرا محمدی، مدرس زبان کُردی و عضو انجمن فرهنگی – اجتماعی "نوژین" با پایان ایام مرخصی به کانون اصلاح و تربیت سنندج بازگش.
روز یکشنبه پنجم تیرماه، این عضو انجمن فرهنگی...
علی قره لر و مجتبی رامین اعدام شدند
سحرگاه امروز شنبه ۱۵ مرداد، حکم یک زندانی که پیشتر از بابت اتهامات مرتبط با مواد مخدر و قتل به اعدام محکوم شده بود، در زندان مرکزی قم به اجرا در آمد. همچنین روز...