یادداشت کارگری هفته: به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۱ بشتابیم! (بخش دوم) امیر جواهرى لنگرودى

اول ماه مه سال ۱۴۰۱ در راه است!

پیشتر آوردم: * اول ماه مه امسال در راه است؛ روزی که از آن ماست. باید با همه‌ی توان به استقبالش شتافت. یازدهم اردیبهشت، اول ماه مه، روز همبستگی بین المللی کارگران است. روز دست از کار کشیدن؛ روز تظاهرات اعتراض آمیز همه‌ی کارگران و زحمتکشان جهان است. درایران همچنان برسرتعطیلی این روزسال های سال در بین مجامع کارگری و کل کارگزاران حاکمیت ، بحث و گفتگو ست و نتیجه کارش همچنان پا درهوا است. 

این روز نه تنها روز بزرگداشت نیروی رنج و مشقت کشیده‌ی کارگران جهان، بلکه روزی است که این بخش عظیم از اردوی جهانی کار، با صدای رسا، اعتراض حق طلبانه‌ی خود را به گوش جهانیان میرسانند و در صفوف فشرده‌ی خود و هم پیمانانشان، علیه حق کشیها به خیابان میآیند.

اول ماه مه، روز اتحاد پرشور و مهر آمیزی است که مژده‌ی پیروزی و استقرار برابری، برادری و انسانیت را به جهانیان میدهدو همچنان به وفاق و اتحاد عمل همه گروهبندی های نیروی کار و زحمت درپیکار وکاردست می یازد تا به هم گرایند و کارنامه بزرگیو پُرصلابتی ازقدرت خود در برابر چرخه سرمایه را به حرکت درآورند

اصلیترین و مهمترین پیام اول ماه مه، روز جهانی کارگر، همبستگی طبقاتی لایه های گوناگون توده‌ی کارگران، صرف نظر از تعلقات جنسیتی، مذهبی و قومی، زبانی به عنوان یک طبقه‌ی واحد است. در این روز، همه این رودررویی ها درسطح جهان، بین نیروی کار در برابر سرمایه،مبارزه بین طبقاتاستثمارزده و استثمارگر، بین طبقات محکوم و حاکم درمدارج گوناگون تکامل اجتماعی  است و همه این نیروها و شبه عوامل آنها ، تلاش دارند خیابان ها را به اشتغال خود درآورند!

درایران یکی ازعوامل مخرب پیش روی جنبش کارگری کشورما، وجود تشکیلات شبه فاشیستی و امنیتی «خانه کارگر» است که طی همه این سال‌ها،ازبالاوکنترل شده به عنوان کارگزارحاکمیتدرون جنبش کارگری، به عنوان تشکل شبه کارگری و امنیتی،همواره بر متن سرکوب حق تشکل مستقل کارگری، در برابر خواست کارگران، ایستاده است. این جماعت «خانه کارگر»ی با بازوی تبلیغاتی‌اش علیرضا محجوب (دبیر کل مادام‌العمر این خانه کذایی)با بکارگیری اهرم خبری گسترده خبرگزاری ایلنا و حسن صادقی (رئیس اتحادیه‌ی خودخوانده‌ی پیشکسوتان جامعه‌یکارگری) که نخود هر آشی می‌شوند تا قوای مستقل کارگران و امر همگرایی و همبستگی توده‌ی وسیع کارگران را بهم بزنند.

یادمان نرفته، همین جماعت خانه کارگریها به مجرد این که پس از پایان دوره‌ی دولت احمدی نژاد، امکان برگزاری راه پیمایی در روزاول ماه مه را به دست آوردند، با حمله به کارگران افغانستانی و طرح شعارهای نژادپرستانه، بین صفوف کارگران شکاف انداختند. انجام این امر یعنی به نمایش گذاشتن درهم شکستن همبستگی نیروی کار، به مثابه اصلیترین وظیفه‌ی این نیروی شبه کارگری در اول ماه مه بود که همگان شاهدش بودیم و ما همان موقع، انتقادات سخت خود را در برابر این نمایش ضد انسانی منتشر ساختیم!

برای سال ۱۴۰۱ و در آستانه‌ی اول ماه مه (یازدهم اردیبهشت)روزجهانی کارگر، همین جماعت تدارک بالماسکه‌ی هفته‌ی کارگر را در دستور کار خود قرار دادند. در خبرها آمده است: «صبح روز دوشنبه (بیست و سوم اسفندماه) نخستین جلسه ستاد هماهنگی بزرگداشت هفته کارگر در سالن اجتماعات روزنامه کاروکارگر باحضوراعضای مرکزیت تشکل خانه کارگرجمهوری اسلامی به ریاست علیرضا محجوب برگزار شد» درهمین نشست علیرضا محجوب افاضه می‌فرماید: «… بسیار اهمیت دارد که در جلسات ستاد و همچنین در مرحله برگزاری، از همه تشکل‌های کارگری دعوت شود تا مشارکت پررنگ و موثری داشته و حضور یابند»* 

پرسش اساسی این است مراد دبیر کل از عبارت «باید از همه تشکل های کارگری دعوت شود» چیست و کدام تشکل‌ها، مدنظراست ؟ آیا سراغ تشکل‌های مستقل شورای فرهنگیان و نمایندگان کانون‌های صنفی فرهنگیان و سندیکای شرکت واحد،سندیکای نیشکرهفت تپه، کمیته هماهنگی، کمیته پیگری، پرشمارتشکل‌های بازنشستگان، نهادهای متشکل زنان، پرستاران و بهیاران و… دیگران هم که روی استقلال عمل خود پای می‌فشارند،خواند رفت و آنان را درتیر رس خود دارد؟ یا برای ایشان درب بر روی همان پاشنه‌ی خودی و غیرخودی نیروها در جامعه‌ی کارگری می‌چرخد؟ طبقه‌ی مزد و حقوق بگیران جامعه را به شقوقی خود خواسته نامگزاری و تقسیم می کند و تشکل‌های مورد نظرشان درواقع عوامل شوراهای اسلامی، انجمن‌های اسلامی کارگران و حراست است.تشکلاتی که ربطی به کارگران ومنافع آنها ندارند. این دارودسته در تمام این سال‌ها و آنچه درسیمای سال۱۴۰۰ دیدیم نشان داده جز منفعت خود و حفظ دفتر و دستک «خانه کارگر» و جیر‌خواران ریزودرشت آن، به هیچ نیروی مطالبه‌گر جامعه‌ی کارگری اعم از بازنشستگان،زنان،پرستاران وفرهنگیان،فعالین سندیکایی و کمیته‌های اقدام موجود درجامعه نمی‌نگرد. 

به موازات مانع تراشی و تفرقه افکنیهای خانهی کارگریها، در پی شدت تحرکات و مطالبه‌گری فرهنگیان در سال گذشته، دستگاه امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) فعالین فرهنگی رااحضار و در اتاق بازجویی، با تهدید و یا تطمیع و… خاموشمی‌سازد و همینطور از آنها میخواهند که با دیگر فعالان مستقل و صادق، مقابله کرده، مانع از برگزاری تجمعات و مطالبه‌گری جامعه‌ی فرهنگیان شوند. متاسفانه تعداد اندکی از فعالین سابق فرهنگی نیز تن به این توطئه داده و در گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی فعالان فرهنگی، سعی در تخریب چهره‌های موجه میکنند و کار را به جایی رسانده که مطالبهی اجرای قوانین را نیز تند روی جا می‌زنند و… بدین ترتیب با ایجاد این دودستگی جلویپیشروی جنبش مستقل فرهنگیان و راه پیشروی آنان را سد می‌کنند. این مجموعه از همان دست تاکتیک های پوسیده و نخ نمای حکومت است که تا به امروز راه به جایی نبرده است!

چنان‌که دربارهی نقش تشکل‌های زرد و موازی خانه‌ی کارگر اشاره شد. نیروهای امنیتی نیز با نفوذ در تشکلها، خط خود را پیش می‌برند، اینها دو هدف دارند، از یک سو تدارک تشکیلات زردی موسوم به «سندیکای فرهنگیان» را در برابر «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان» می‌بینند؛ همان کاری که پیشتر با علم کردن امثال «سعید ترابیان»ها و «حسین میرزایی»ها علیه شندیکای واحد با جعل نام آن ساخت سندیکای زرد و وابسته خواستند کنند اما در عمل هیچ غلطی نتوانستند بکنند؛ و از سوی دیگر با پیش انداختن و دخالت در انتخابات کانونهای صنفی،نظیر آنچه در گیلان انجام آنرا به عهده‌ی استانداری گذاشته‌اند،درصددند که استقلال و ابتکار عمل را از نیروهای مترقی تشکیلات فرهنگیان گرفته و در کنترل خود درآورند.

اما نمیتوان به همین راحتی فرهنگیان و طبقه‌ی کارگر و سازمانگران نام آشنای آن همچون «عزیز قاسم زاده رودسری» و… را دیگر بار با توطئه و نام مهرهها ی خود گماشته کنار گذاشته یا کمرنگ کنندبرعکس باید با نام «شورای فرهنگیان» و راه یافتن به درون نیروی عظیم فرهنگیان آگاه و مسئول در گیلان، و با نقب زدن به درون آنان به شکستشان کشانید!

توده‌ی کارگران و نیروی وسیع معلمان طی دو روز یازدهم و دوازدهم اردیبهشت فرصت لازم و ضروری می‌یابند که با یکی شدنو به خیابان آمدن، به فعالیت فریفتگانی که به اشکال مختلف توسط امنیتی‌ها تهدید و احیاناً تطمیع شده و در صفوف متشکل لایه‌های کارگران و معلمان در سراسر کشور مانع تراشی و تفرقه افکنیکنند، پایان دهند. مخرج مشترک همه‌ی ادعاهای تا حال طرح شده و هزینه‌سازی «خانه کارگر» جز مصارف خودی که یاد شد، هیچ منفعتی برای هیچ نیروی متشکل بافت کارگری جامعه ایران نداردو برای افشای کارکرد امنیتی آن که تنها ایجاد تفرقه در صفوف متشکل کارگران و معلمان طی روزهای یازدهم و دوازدهم اردیبهشت،معنا می یابد، باید با قدرت به میدان آمد.

حاصل بحث‌های طرح شده‌ام این است:امروزجامعه مادرسطح تمامیت جغرافیای کشور،بابرآمد برزگ ونسبتا سراسری درحال شکوفایی دربرابر کلیت نظام،درمتن شکاف درونی بالایی ها ازیکطرف و وخامت همه جانبه اوضاع اقتصادی- اجتماعی از طرف دیگرمواجه است. این مجموعه زمینه مناسبی برای پیشروی جنبش های مطالباتی فراهم می آورد. دروضعیت موجودوگذرازمطالبات بی پاسخ مانده از سال‌های گذشته تا سال۱۴۰۰ ودشواری شرایط کرونایی در موجودیت کلیت طبقه مزدو حقوق بگیردرتمامیت سیاست های تاکنونی بوجود آورده، در سال جدید، خاصه در مقطع روز جهانی کارگر (اول ماه مه) و روزمعلم،جنبشهای مطالباتی زنان، پرستاران، بهیاران،بازنشستگان، معلمان و کارگران، یعنی همه‌ی مزدوحقوق بگیران، درهمسوئی با اعتراضات و عمل متحدانه و چشمگیر وهماهنگ یکدیگر می‌توانند رسالت تاریخی خود را در پیوند با هم و در ارتباط منظم تشکل های مستقل صنفی خود، حولپایهایترین مطالبات و خواستهای مشترک مانند دفاع از حقتشکل و اعتصاب ، تجمعات آزادو درمان عمومی و تحصیلرایگان و حداقل مزدبرپایه تورم نقطه به نقطه و بالای خط فقر، تارتبه بندی و همسان سازی و بازپس گیری اندوخته‌یصندوقهای تامین اجتماعی و صندوق ذخیره‌ی فرهنگیان  وپایان بخشیدن به احضارها و بازداشت‌ها و آزادی همه‌یزندانیان عقیدتی و سیاسی و پی‌گرفته و قدرتمندتر خواهند توانست حکومت و دولت و کارفرماهایشان  را به تمکینخواستههایشان وادارند! باید از همین امروز به تبلیغات گسترده‌ای دست زد تا بتوان این روزها را به همراهی وهمبستگی صف مستقل اکثریت عظیم نیروهای مطالبه‌گر جامعه،در میدان ماند، گرد هم آمد، بازو در بازوی هم نمود و برای پیشروی و عقب نشینی ننمودن، همه‌ی قدرت‌مان را در کف خیابان به نمایش بگذاریم.

بخش نخست این مطلب را می‌توانید در سایت رادیو فرهنگ گوتنبرگ  بخوانید:

Www.radiofarhang.nu

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

دو × پنج =