شاهنامه و گرانمایگان سخنور برنامه اى از رادیو فرهنگ ،این هفته بخش ششم از منظومه « برزو نامه ” سروده عطايى رازى ،تهيه و اجرا سعيد اوحدى

همراه با درودهاى پاکدلانه امروز بيست و دوم  امرداد ماه ١٤٠٢   بخش ششم  منظومه دلنشین و پند آموز برزونانه را در دست میگیرم و تلاش خواهم نمود در چند سلسله گفتار این منظومه را که منسوب به عطایى رازى میباشد به سمع شنوندگان برسانم : در ادامه داستان برزونامه منظومه اى که عطایى رازى آنرا سروده بدانجا خواهیم رسید پس از رهایى برزو از بند که با یارى شهرو و رامشگر انجام میگیرد بار دیگر بروز دربرابر رستم که پدر بزرگش میباشد دست به زورآزمایى میزند و در نبرد نخست هر دو خسته و ادامه نبرد را به فرداى آنروز میگذارند ، لشگر ایران تلاش دارد که در خوراک برزو زهر بریزند و بدینگونه او را از سر راه بردارند اما برزو متوجه میشود و نبرد با رستم براى بار دوم آغاز میشود و ادامه داستان و سرنوشت او را فردا بر خواهم شمرد ، از هفته هاى پیش اینکه شهرو مادر دلاور برزو براى نجات جان تنها فرزند خود که یادگار سهراب بوده یک تنه به ارگ سیستان میرود و سرانجام فرزند را با چاره گرى از بند رها میسازد، هفته گذشته تا آنجا داستان را آوردیم که در یک نبرد سخت برزو اسیر دست فرامرز میشود و بیخبر از اینکه فرامرز عموى برزو است و سپس شهرو مادر برزو براى نحات فرزند خود دست به حماسه میزند ، اشاره اى به هفته هاى پیش داشته باشیم که از مادر دلاور او سخن بمیان آوردیم و پندهاى خردمندانه اى که به فرزند میدهد تا او را از نبرد با رستم بر حذر کند ، اما برزو گوش شنوایى ندارد و دچار غرور جوانى است و ناخواسته بدون اینکه بداند رستم پدر بزرگ اوست به میدان نبرد با رستم مى شتابد و بقیه ماجرا، برزو فرزند سهراب و نوه رستم میباشد ، بگفته زنده یاد ذبیح الله صفا در حماسه سرایى ارزش برزونامه پس از شاهنامه فردوسى قرار دارد ، برزو فرزند سهراب و یا نوه رستم میباشد و مادر او شهرو نام دارد . این داستان شرح دلاوریهاى برزو و جنگ او با رستم و سپس شناختن یک دیگر میباشد ،فردا  بخش هفتم این داستان را از رادیو فرهنگ به آگاهى دوستان ميرسانم  شاد و پیروزباشید و  به مهر و شادى ميسپارمتان و تا شنودى ديگر بدرود ميگويم

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

یازده + 9 =