دلنوشته ای از زندانی عقیدتی، امین افشار نادری در سومین روز اعتصاب غذا

امین افشار نادری، زندانی عقیدتی محبوس در زندان بزک دوزک شده اوین که به ادعای مسئولین ریاکار ستاد حقوق بشری قوه قضائیه، دارای تمامی معیارهای حقوق شهروندی میباشد، در سومین روز از اعتصاب غذای خود، دلنوشته ای را مرقوم نموده و خواستار آن شده است تا بازیگران فریب خورده
ای که در تاتر حقوق شهروندی اجرا شده در زندان اوین، به ایفای نقش پرداخته اند، آنرا مطالعه و اگر مقید به رعایت اخلاق میباشند، پس از اطلاع یافتن از حقیقت های موجود در زندانهای ایران، از گفته های خود عذر خواهی نمایند؛ گرچه این عذر خواهی نیز ذره ای از مصائب وتباه شدن عمر این زندانی، آنهم در بهترین سالهای جوانی اش کم نخواهد کرد؛
در ذیل توجه شما را به دلنوشته این زندانی جلب مینماییم؛ زندانی عقیدتی که به جرم پرستش خدای خود از طریق آئین مسیحیت، به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است و در جریان بازدید سفرای کشورهای خارجی از زندان اوین، موقتا به مکان دیگری انتقال داده شد تا نمایش مضحک رعایت حقوق شهروندی، توسط مسئولان قضایی جمهوری اسلامی، بی هیچ صدای معترضی، چنان جلوه کند که میخواستند.!
《چرا با صلح اندیشان اینقدر خصومت و دشمنی دارید؟
مگر من بر علیه شما و سرزمینمان چه اقدامی انجام داده ام که اینقدر کینه بر دل دارید؟
من از انجیل یاد گرفته ام که دشمنان خود را محبت نموده و برای نفرت کننده گان از من، طلب خیر و برکت نمایم؛ اما به راستی شما چه یاد گرفته اید؟
من یاد گرفته ام که سخنانی زشت و سخیف بر زبان نیاورم؛ اما شما چه یاد گرفته اید؟ شما که در ایام بازجویی کلامتان سراسر توهین بود و ناسزا، شما که ایمان و اعتقادات مرا به سخره گرفتید و به آیین یکتا پرستی ام تاختید؛ اما من توهینی به شما نکردم، نه از برای آنکه توان توهین نداشتم بلکه در دل نیز برایتان دعای خیر و سلامتی کردم.
اما شما باز برای من گزارشی کاملا کذب نوشتید که بر مقدسات شما توهین کرده ام! و دیگر زندانیان را مجبور به تایید و امضای آن نمودید! اما من تنها نظاره گر بودم و برایتان دعا گو.
قریب به یکسال است که بی گناه و محروم از ابتدائی ترین حقوق انسانی و شهروندی، هرگونه توهین شما و مسئولین زندان و زندانیان تحریک شده از جانب شما را تحمل کرده اما برایتان آرزوی داشتن انصاف و عدالت خواهی نموده ام.
نه تنها که به هیچ کدام از وعده هایی که در جلسات دادگاه و در حضور من و کشیش و خانواده و حاضران را دادید، عمل نکردید بلکه روز به روز بر نفرت خود افزودید و در آخر امر ما را از چشمان ناظران و سفرای کشورهای خارجی دست چین شده خودتان نیز پنهان نمودید!
حرفی نیست، هر طور که دلتان میخواهد عمل کنید همانطور که تا کنون نیز بر طبق میل خود عمل کرده اید، نه بر طبق انصاف و اخلاق و قانون.
اما سوالی ذهن مرا مشغول خود ساخته است، که براستی اگر ما توهین کننده به مقدسات شما هستیم و آنیم که میگویید، و اگر روند رسیدگی به پرونده های ما از زمان بازداشت تا بازجویی و جلسات دادگاه، پروسه ای عادلانه را طی کرده است، پس از چه می ترسید و ما را از چشم های ناظرین، پنهان میکنید؟!
باشد؛ من نیز تسلیم خواسته های هر چند ظالمانه شما میشوم، و تصمیم بر نابودی تدریجی خود بواسطه اعتصاب غذا میگیرم، و قول میدهم که در این مسیر نیز هزینه، برایتان تحمیل نکرده و حتی از پزیرفتن دارو و سرم نیز خودداری نمایم بلکه با مشاهده وخامت حال و مرگ تدریجی ام، قدری از آتش خشم و نفرتی که در دلهایتان دارید، کمتر شود.》
امین افشار نادری
زندانی بند چهار بازداشتگاه اوین
شانزدهم تیرماه سال نود و شش

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هفده − هشت =