اخبار و اعتراضات کارگری امروز یکشنبه ٢٩ دیماه ۱۳۹۸ تهیه و اجراء از : امیر جواهری لنگرودی

درود می فرستم به همه شنوندگان رادیو فرهنگ ؛ امیر جواهری هستم و برنامه یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ برابر با ۱۹ ژانویه ۲۰۲۰ به حضور شما تقدیم می دارم.  با این خبر آغاز می کنم : قربانیان جنایت پدافند سپاه پاسداران آتش باختیاران خامنه ای، فرمانده کل قوا ۱۷۶ نفر نبودند، بلکه ۱۷۶ نفر + ۱ تن بودند‌

خانم فریده غلامی باردار بود که به همراه مسافران دیگر توسط پدافند سپاه پاسداران مورد هدف قرار گرفتند و جان باختند…
کانال تلگرامی اردوی کار با چاپ کلیپی نوشته است این صدای ممتد گلوله از نوار غزه نیست، اینجا هرمزگان است، سیریک، بخش کوهستک.
این جوان هم اهل ایران است. «حامد نمردی‌زاده»، ۲۳ساله اهل روستای زیارت که عصردیروز در همین رگبار گلوله به جرم سوخت‌بری جان باخت و خانواده‌ای را داغدار و سفره‌ای را بی نان‌آور کرد.                                                  سیاووش کسرایی شاعر معاصر مان که امروز در میان ما نیست ، به خشم شعری دارد که تو گویی زبان همه ما در این هفته هایی که پشت سر گذاشتیم بایستی تلقی بشه . او می سراید:
****
دندان من ز خشم به هم سوده می‌شود
آشوب می‌شود دل من، درد می‌کشم
با صد هزار زخم که در پیکرم مراست
 دریا درون سینه من جوش می‌زند
فریاد می‌زنم
ای قحبگان نان به پلیدی خور دروغ
 دشنام می‌دهم به شما با تمام جان
قی می‌کنم به روی شما از صمیم قلب
نصرت رحمانی هم شاعر لطافت و دلتنگی ها مان می سراید:
نوک پرنده را
هرگز مبند
با بالهایش آواز خواهد خواند
پروبالش را درهم مشکن
با آوازش خواهد پرید تا اوج کهکشان
لبان شاعر
را مبند..                                                                                                                                                جمهوری اسلامی تا امروز  از بازداشت آرش گنجی ؛ منشی کانون نویسندگان ایران و ۲۰ و اندی روز از بازداشت احمد زاهدی لنگرودی ؛ روزنامه نگار و شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران می‌گذره و علیرغم پیگیری‌ها ، پیجویی‌ها و اعتراضات دامنه‌دار و مداوم خانواده‌ها ، دوستان ، کانون نویسندگان ایران و اشخاص و نهادهای داخلی و بین‌المللی ، متاسفانه از آزادی آنها خبری نیست. اما در هفته ایکه پشت سر گذاشتیم . تجمعات در یاد بود جانباختگان جنایت بار سقوط هواپیمای مسافر بری اگرائینی که با موشک های اتش باختیاران فرمانده کل قوا ، حادث شد و همانطوری که چند لحظه پیش گفتم : ۱۷۶ نفر + ۱ نوزادی که در دل مادرش بود، جان باختند، در شهرهای مختلف ایران تجمعاتی برگزار شد. ازجمله در کلان شهر تهران، ساری، یزد، گرگان، اراک، شهر قدس، یزد، سمنان، شیراز، رشت، بابل، آمل، مشهد، زنجان، اهواز، کرمانشاه، سنندج، قزوین وشهر مهاباد و لاهیجان  در دانشگاه‌های اراک، دامغان، پردیس کرج، صنعتی اصفهان، علامه طباطبایی، خواجه نصیر، الزهرا، علم و صنعت و دانشگاه شهید بهشتی” برگزار شد تجمع معترضان تهرانی در میدان آزادی با دخالت نیروی انتظامی، نیروهای گارد ویژه و نیروهای لباس شخصی با شلیک مستقیم گلوله به معترضان، گاز اشک آور و تیر هوایی به خشونت کشیده شد. آماری از اینکه چه تعدادی جان باختند در دست نیست ولی یوتوپی در شبکه هیا مجازی دست به دست می گردد که در تهران بزرک در آن موقع بازگشت از میدان ، در خیابان آزادی و آذربایجان منجر به تراندازی شد و کسانی کشته شدند که خون های بر کف دست جوانانی که بالای پیکر خونین به خاک افتادگان بودند، مشاهده شد. همچنین گزارش شده است شماری از تجمع کنندگان در شهرهای تهران، تبریز، اهواز، اصفهان، زنجان، سنندج و آمل تعدای زا جوانان را بازداشت کرده اند که فعلا هیچ خبری از آنان نیست.                                                                                                                               اسماعیل بخشی یادداشتی نوشته که عنوانش را می شه اینگونه گداشت : چه بر ما گذشته که خود شادی هم غمگین است :
درود بر همه ی عزیزان
هشت سال پیش در چنین روزی نهالم چشم به جهان گشود- دخترش اسمش نهال است –  تا آن روز بهترین و باشکوه ترین روز تمام زندگیم تا به امروز باشد روز بدنیا آمدنش بمدت چند ساعت حالتی عجیب و شگفت انگیز در من بوجود آمده بود زمین زیر پایم را حس نمیکردم احساس بی وزنی و سعادتی ناب میکردم ، این حالت دیگر هرگز در من تکرار نشد…
نهال روز تولدش مانند همه ی کودکان دنیا بهترین و هیجان انگیزترین روز زندگی اش است و از ماه ها قبل درباره ی تولدش و اتفاقاتش فکر می‌کند و حرف می‌زند، اما امسال چند روز قبل از تولدش ازم پرسید بابا برام تولد میگیری؟ گفتم آره بابا چرا نگیرم، گفت ولی امسال بابا جشن نگیریم دوستامو، همکلاسی هامو نمیگم بیان فقط یک کیک بخریم برا خودمون، میپرسم خب چرا؟ میگه بابا مردم عزاداران، زشته جشن بگیریم ما…
واقعیتش نمی‌دانم از این سطح شعور نهال که فضای پیرامونش را درک میکند خوشحال باشم یا غمگین؟ اما هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم غمگین تر میشوم، تمام کوشش پدر و مادر این است که فرزندش غمی را حس نکند، همیشه می کوشند تا کودکشان هیچ یا حداقل اندوه پیش‌آمده بر خانواده را احساس نکند تا شاد بزرگ شود…
اما دردا و دریغا چه بر روزگاران این کشور گذشته است که کودکانمان هم، میزان غم و اندوه چیره شده بر فضای کشور را به خوبی میبینند و می‌فهمند و نمی‌توان چیزی از آنها پنهان کرد، چه بر ما رفته است که خودِ شادی هم غمگین است…
هیچ مسئولی هم احساس تقصیر نمی‌کند و امروز صدا و سیمای این کشور بجای اینکه با مردم باشد و تسلایی بر درد مردم و شادی بخش کودکانمان باشد عملا با مدیران حراستی اش، خبرنگاران و مجریان امنیتی اش، رسما به یک پادگان نظامی تبدیل شده است و با دروغ و تزویر، پدافند شادی است.
اما به نهال و تمام کودکان نازنین ایران زمین، می‌گویم شما بخندید و شاد باشید، بار رنج و غم زندگی بر عهده ی ما بزرگتر هاست، ما موظفیم برای زیستن بهتر شما بکوشیم و رنج ها را بر دوش بکشیم. امروز اگر عرضه داشته باشیم می‌جنگیم برای تغییر قضا و فضای اندوه بار و زندگی برده وار، اگر توانستیم به وظیفه ی انسانی و اخلاقی مان عمل کرده ایم. اگر نتوانستیم شرمسار تاریخیم، مارا ببخشید…
اسماعیل بخشی
۲۷ دی ۹۸
 جعفرابراهیمی را آزاد کنید
جعفر ابراهیمی از مخالفین سرسخت پولی سازی و خصوصی سازی آموزش در ایران است. بە شهادت دانش آموزان مدارس مختلف شهریار، جعفر ابراهیمی یکی از دلسوزترین و متعهدترین معلمان این منطقە است و تداوم بازداشت وی بیش از هر چیز دیگری، ضایع کردن حقوق این دانش آموزان است. همچنین این فعال صنفی یکی از چهرەهای شناختە شدە و مطرح حقوق کودکان کار و آن دسته از کودکان افغان، که حاکمیت به اجازه ی تحصیل به آنان را نمی دهد است و سالهاست کە در این حوزە بە شکل خستگی ناپذیر فعالیت میکند. رد طی هفته تعدادی کثری که بیشترین آنان زنان بودند، به خانه اش سر زدند و آزادی وی را خواستار شدند …. با هم به پای این گفتگو بنشینیم

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

هجده − سه =