در ستایش از استاد رحیم معینى کرمانشاهى

یادى از استاد ارجمندم معینى کرمانشاهى شاعر و ترانه سراى بزرگ معاصر و کتاب به نظم کشیده “شاهکار” که در ده دفتر و به سبک شاهنامه فردوسى میباشد و در این منظومه تاریخ ایران پس از یورش تازیان در بحر متقارب سروده شده ، استاد اکنون ٩٠ساله میباشند و زندگى درراز همراه با تندرستى برایشان آرزومندم ، اکنون یکى از سروده اى ایشان از دفتر ” اى شمعها بسوزید ” که از رویه (صفحه)  ٣٣٧ که  دوست نام دارد پیشکش مینمایم به دوستان خوبم :
گفت دیدى ؟ چگونه آزردم
دل زود آشناى ساده ى تو!
گفت دیدى ؟ که عاقبت کُشتم
روح آزاد و اوفتاده ى تو!
گفت دیدى؟ چگونه بشکستم
اعتبار ترا ز خود خواهى !
گفت دیدى که سوختم آخر
خرمن دوستى ز گمراهى
گفت دیدى ، که دوستان ترا
با چه نیرنگ ، راندم از یاران !
گفت دیدى ؟ که پاک فرسودم
تن غم پرورت ، چو بیماران !
گفت دیدى ؟ که از تو ببریدم
عشق دیرین نازنین ترا !
گفت دیدى ؟ باشک و خون شستم
رنگ و بوى گل جبین ترا !
گفت دیدى ؟ که جمله نیکى تو
با دو رنگى ، ز یاد خود بردم !
گفت دیدى ؟ که بعد از آنهمه صدق
کز تو دیدم ، روانت آزردم !
گفت دیدى ؟ که از سرت بیرون
کردم اندیشه ى وفادارى !
گفت دیدى ؟ که در تو شد خاموش
آتش مهربانى و یارى !
گفت دیدى ؟ که در زمانه ما
معنى دوستى دگرگون است !
گفت دیدى ؟ که هر که این سودا
در سرش بود مغبون است !
گفت دیدى ؟ که از حسادت و بغض
دوستى را ندیده بگرفتم !
گفت دیدى ؟ که آنچه مدحم را
گفته ای ناشنیده بگرفتم !
***
گفتم آرى ،  یکایک اینها را
دیدم و اعتنا نکردم من
گله ى دوستانه اى هم هیچ
از تو اى بى صفا ، نکردم من
صبر کن ، تا عکس کرده ى خویش
اندر آئینه ى زمان ببینى
من نباشم اگر ، خدایى هست
هر چه دیدم ؟ یکان یکان بینى
سروده سال ١٣۶٣

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

7 + دوازده =